تشخیص تکليف بدون شناخت درست آرمان و توجه دقيق به واقعيت ها امکانپذير نبوده و منجر به کژراهه خواهد شدرهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار اخير خود با دانشجويان (ششم مردادماه 92) به مسائل مختلفي اشاره فرمودند که به نظر ميرسد پرداختن به نسبت «آرمان گرايي- واقعيت گرايي» و «تکليف گرايي- نتيجه گرايي» از جمله مهم ترين اين موارد باشد. تفکر و تامل درباره اين چهار محور (آرمان، واقعيت، تکليف و نتيجه) ميتواند مدلي کلان در برخورد با مسائل مختلف سياسي بدست دهد. اين مدل چهار مرحله اي چند ويژگي خاص دارد:
1- اولين ويژگي اين مدل را مي توان حاکميت «عقلانيت» برشمرد. روح حاکم بر اين مدل و نحوه برخورد با موضوعات گوناگون (سياسي-اجتماعي-فرهنگي-اقتصادي و…) عقلانيت است. ناگفته پيداست که مراد از عقلانيت در مدل مذکور، متفاوت از عقل کانتي است و اين عقل پيوند خود را با آسمان حفظ کرده است، اما در عين حال به شدت مخالف ورود متغيرهاي موهوم با روکشي ظاهري و قشري از دين و مذهب است. چنين عقلي در اسلام نه تنها رد نشده بلکه مورد تاييد و حمايت نيز مي باشد. عقلي که هدف را به درستي تشخيص مي دهد، موانع را مي بيند و بهترين راهکار را انتخاب مي کند.
براي تبيين بيشتر اين موضوع مي توان نگاهي به انتخابات رياست جمهوري اخير داشت. با اعلام نتيجه انتخابات، عده اي به دلايل مختلف نظرسنجي ها را زير سوال بردند. نظرسنجي – به شرط رعايت اصول- يک موضوع علمي و عقلي است. زيرسوال بردن نظر سنجي به عنوان ابزاري عقلي، مفري براي عقل گريزي و توجيه اشتباهات است.
2- دومين ويژگي اين مدل تقدم و تاخر مراحل آن است. يعني در برخورد با يک موضوع نمي توان در ابتداي امر به دنبال تشخيص و عمل به تکليف بود و يا رسيدن به نتيجه. چرا که تشخيص تکليف بدون شناخت درست آرمان و توجه دقيق به واقعيت ها امکانپذير نبوده و به احتمال قريب به يقين منجر به کژراهه خواهد شد. در هر موضوعي بايد اين خط سير را رعايت نمود. البته اين خط، يکطرفه نيست و عنصر واقعيت بر آرمان و نتيجه بر تکليف تاثيرگذار است.
3- نکته قابل ذکر ديگر، شعار «تکليف گرايي» است که از سوي برخي جريانات سر داده شده و در برخي زمانها بخصوص ايام انتخابات، اين شعار رساتر ميشود. فارغ از اين که همين تکليف، چقدر صحيح و واقعاً تکليف است، اين عده مدعياند که تنها به دنبال عمل به تکليف خود هستند و با نتيجه عمل خود کاري ندارند. حال آنکه توجه به نتيجه نيز خود بخشي از تکليف است و نميتوان نسبت به آن بياعتنا بود.
به فرموده مقام معظم رهبري؛ «تكليفگرائي هيچ منافاتي ندارد با دنبال نتيجه بودن، و انسان نگاه كند ببيند اين نتيجه چگونه به دست ميآيد، چگونه قابل تحقق است؛ براي رسيدن به آن نتيجه، بر طبق راههاي مشروع و ميسّر، برنامهريزي كند.»
دو شرط «مشروع» و «ميسر» بودن در کلام ايشان مهم و قابل توجه است. اين دو شرط براي راههاي رسيدن به نتيجه است. اما نکته ظريف و البته قابل تامل اينجاست که ميبينيم مدعيان تکليفگرايي گاهي براي عمل به تکليف خود از گام نهادن در راه هاي عجيب و غريب و حتي غيرمشروع نيز ابايي ندارند. پاسخ اين تناقض را ميتوان در اين گزاره کليدي جست که براي اين نوع تفکر، عمل به تکليف همان نتيجه است و شايد براي رسيدن به نتايج بزرگ، بتوان از برخي مسائل کوچک گذشت!
4- توجه به واقعيات براي نيفتادن در دام توهم و خيالپردازي نکته مهم ديگري است. مفهوم واقعيت از دو سو مورد تهديد است. از يک سو تهديد نديدن واقعيت ها که نتيجه اش توهم است و از سوي ديگر تهديد واقعيت هاي غيرواقعي که به ترس مي انجامد. حال سوال اين است؛ کجاي ميدان بايستيم تا از اين دو دام در امان باشيم؟ براي يافتن پاسخ اين سوال کليدي، شايد بتوان از برهان خلف نتيجه گرفت. چه کساني در اين دو دام مي افتند؟ پاسخ ساده است؛ آنان که از بطن مردم و جامعه جدا هستند. مردم کوچه و بازار، از مناطق شمالي پايتخت گرفته تا جنوبي ترين نقاط آن و مردم شهرستان ها و دورافتاده ترين روستاها. تئوري پردازي در اتاق هاي دربسته، يا براساس خوش خياليهاي متوهمانه برخي بولتنهاست يا کابوسهاي القايي ماهوارهها که در هر دو صورت نتيجهاي يکسان و اسفبار در پي دارد.
5- يکي از کارويژه هاي اصلي سياست، «پيش بيني» است. سياستمدار خبره بايد بتواند آينده را پيش بيني و درباره آن چاره جويي کند. حتماً شما نيز اين جمله را بسيار شنيده ايد؛ “سياست در ايران پيش بيني پذير نيست.”! اين گزاره را نميتوان کاملاً مردود دانست. براي پيشبيني صحيح بايد واقعيتها را ديد و متاسفانه اغلب جريانات سياسي کشور، واقعيتها را آنطور که خود دوست دارند ميبينند و نه آنگونه که هست. هرگاه جريانات سياسي افق وسيعتري از تعلقات سياسي خود را مورد رصد قرار داده اند، در پيش بيني ماجراها و البته کسب نتيجه، موفقتر بودهاند.
بصیرت